شاید برایتان جالب باشد بدانید پنج سال پیش، این موقع، چند روز بعد از عید فطر بود. شاید هم برایتان جالب نباشد که بدانید؛ ولی خب بود. یعنی چه جالب باشد، چه نباشد، اصل قضیه ثابت می‌ماند. مانند فیثاغورس. اگر یادتان باشد، تخصص من فیثاغورس است. اگر هم یادتان نباشد، باز تخصص من فیثاغورس است. در فیثاغورس نمی‌توانید بگویید من دوست ندارم اضلاع مثلث قائم‌ااویه‌ام 3-4-5 باشد. به‌جایش 3-6-6اش کنید. فیثاغورس ناراحت می‌شود. الان هم نمی‌توانید بگویید من دوست دارم شانزده تیر 1395 چند روز بعد از عید قربان باشد. متوجه عرایض بنده هستید؟

حالا چرا گیر داده‌ام به آن روز؟ سوال زیبایی بود. سوال زیبا، جواب زیبا می‌طلبد. چرا که هر چیز که در جستن آن مان نباران، دو دو اسکاچی، آنی مانی کلاچی. کلاً امروز در حال دادن جواب‌های زیبا هستم. مثلاً از صبح شونصد و شصتاد نفر ازم پرسیده‌اند چرا عکس فلانی را گذاشته‌ام روی پروفایلِ همیشه تلگرامم. واقعاً انتخابِ عکس دوستم برای پروفایل انقدر عجیب است؟

برگردیم به بحث خودمان. روزی از روزها که اتفاقاً بعد از عید فطر بود، یک دختری به نام نرگس، تصمیم گرفت بگذارد. چه چیزی را؟ پستی را. تا قبل آن روز جمعتان جمع بود، ولی گلتان کم بود. من که آمدم، گلتان هم آمد. می‌دانم دارم زیادی خودم را تحویل می‌گیرم. ببخشید جو که بگیردم دیگر ول نمی‌کند، مگر با گلوله. 

عرض می‌کردم. آن روز فکرش را نمی‌کردم آن وبلاگ ماندگار شود و مانند قبلی‌ها رها نشود به امان خدا. فکر نمی‌کردم زمان بگذرد، از دوران "وبلاگ خوبی داری، به منم سر بزن" عبور کنم، انواع و اقسام حباب‌هایی را که می‌ترکانی و قلب می‌پاچد روی سر و صورتت را بگذارم، قالب‌های سه‌ستونه‌ی پیچک را درو کنم، وبلاگ بخوانم و مرا بخوانند و با آدم‌هایی از جنس خودم آشنا شوم و با خیلی‌هایشان تا همین الانِ الان هم ارتباط داشته باشم. حتی فکرش را نمی‌کردم جز بلاگفا، سر به سایر سرزمین‌ها هم بزنم و نگذارم هیچ‌وری از دستم در امان باشد. 

خلاصه که وبلاگ(ها) شاهد بزرگ‌شدن من بودند و چیزهای زیادی را مدیونشان هستم. نرگسی که در وبلاگ، صفحه‌ها را خط‌خطی می‌کند، دیروز پنج‌سالش را تمام کرد و وارد شش‌سالگی شد. از آنجایی که نیمه‌اول است، باید بفرستمش مدرسه بلکه سوادِ نوشتن پیدا کند و بشود حتی بااغماض و اهمال و اخطار و افطار و اشکال و انکار و احتکار و انسداد و افتخار و اشتغال و افتَعَلَ یَفتَعِلُ اِفتِعال، به او بگوییم "وبلاگ‌نویس". 

چالش | ۴۲. ضایع‌بازی‌های مدرسه‌ای

جشن تو، جشن تولد تموم خوبی‌هاست الکی مثلاً.

اینجا درسِ زندگی می‌دهیم.

هم ,فیثاغورس ,وبلاگ ,روز ,عید ,  ,بعد از ,از عید ,تخصص من ,آن روز ,فکرش را

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مشاوره تحصيلي عفاف و حجاب شهر شبکه دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشجویی خاطراتِـ پرتو رز سفيد هخامنش کرمان فیزتک نیاز مطلب فروشگاه اینترنتی قاصدک طلایی